آرمیتا و آناهیتاآرمیتا و آناهیتا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

ARMITA&ANITA

21ربیع الاول تولد قمری جوجه ها

چند ساعت دیگر درست ۳۵۵ روز است که ماه به دور زمین می گردد اما زمینی که این بار دو فرشته کوچولو از خانواده ما یعنی آرمیتا و آنیتا را در آغوش گرفته و هم زمان خودش هم به دور خورشید می گردد تا ۱۰ روز دیگر که فرشته های روي زمين ما یک دور کامل به دور خورشید چرخیده باشند و تولد واقعی شان یعنی 25 بهمن ماه از راه برسد.   شمارش معکوس یک رقمی شده است: ۱۰،۹،۸،... ...
13 بهمن 1391

مادر

گویند مرا چو زاد مادر، پستان به دهن گرفتن آموخت شبها بر گاهـــــواره من، بیــــدار نشست و خفتن آموخت دستم بگــرفت و پا به پا برد، تا شیوه راه رفتن آموخت یک حـــرف و دو حـــرف بر زبانم، الفاظ نهاد و گفتن آمــــوخت لبخند نهاد بــر لب من، بــر غنچه گــل شکفتن آموخت پس هستی من ز هستی اوست، تا هستم و هست دارمش دوست شد مکتب عمر و زندگی طی، مائیم کنون به ثلث آخر بگذشت زمــــان و ما ندیدیم، یک روز ز روز پیش خوشتـــر آنگاه که بود در دبستان، روز خوش و روزگــار دیگر می گفت معلمم که بنویس، گویند مرا چو زاد مادر، پستان به دهن گرفتن آموخت گویند که می نمود هر شب، تا وقت سحر نظاره من می خواست که شـــوکت و بزرگــی، پیدا شــود از ستاره من ن میکرد به وقت بیقــ...
13 بهمن 1391

خدای من

  دیوارهای خالی اتاقم را از تصویرهای خیالی او پر میکنم خدای من زیباست خدای من رنگین کمان خوشبختیست که پشت هر گریه انعکاسش را روی سقف اتاق می بینم من هیچ ، با زبان کهنه صدایش نکرده ام و نه لای بقچه پیچ سجاده رهایش...       امشب تمام حوصله ام را در یک کلام کوچک در " تو " خلاصه کرده ام ای کاش می شد یک بار تنها همین یک بار تکرار می شدی ... ...
13 بهمن 1391

خدایا

خدایا بفهمانم که بی تو چه می شوم ، اما نشانم نده مهربانا هم بفهمانم و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد ...   من از آن روز که دربند توام آزادم پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم همه غم‌های جهان هیچ اثر می‌نکند در من از بس که به دیدار عزیزت شادم خرم آن روز که جان می‌رود اندر طلبت تا بیایند عزیزان به مبارک بادم من که در هیچ مقامی نزدم خیمه انس پیش تو رخت بیفکندم و دل بنهادم دانی از دولت وصلت چه طلب دارم هیچ یاد تو مصلحت خویش ببرد از یادم به وفای تو کز آن روز که دلبند منی دل نبستم به وفای کس و در نگشادم تا خیال قد و بالای تو در فکر منست ...
13 بهمن 1391

خدایا ........

  حواست هست ؟! صدای هق هق گریه هام از گلوئی میاد که تو از رگش به من نزدیک تری ؟؟؟؟؟   این روزهــــایم به تظاهر می گذرد... تظاهر به بی تفاوتی، تظاهر به بی خیـــــالی، به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست... اما . . . چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش " دلم گرفته دلم تنگ است دلم گرفته از این همه کینه از این همه دروغ از این مردمان نامهربان و به ظاهر صادق و با وفا دلم گرفته از دست همه دلم گرفته ،‌دلم عجیب گرفته گوشه ای میشینم و حسرتها را مرور میکنم .... ... نمیدانم کدام خواهش را نشنیدم و به کدام دلتنگی خندیدم که دلتنگت...
13 بهمن 1391

روز میلاد

  رسيديم... اما نفس نفس زنان... يكسال است كه شب ها و روزها را به انتظار رسيدن به امروز گذرانديم ...آري گذرانديم ...تلخ و شيرين ...سخت و آسان ...گذشت...هرچه بود گذشت. چه روزهاي نفس گيري بود كه حتي هنوز هم يادآوريش نفس را در سينه ام حبس مي كند و من به اين فكر مي كنم كه چطور دوام آوردیم...چقدر سخت شروع شد و سخت تر ادامه پیدا کرد....چقدر تغییر کردیم...زندگیمان چقدر متحول شد که ما انتظار هیچ کدامش را نداشتیم ...چه روزهای پر استرسی بود... اما تمام شد... و امروز همان روز است که برای رسیدنش لحظه شماری کرده ایم... امروز روز میلاد است... روز آغاز بودن آرمیتا و آنیتای ما... بالاخره آرمیتا و آنیتای ما یک ...
13 بهمن 1391

ناگفته ها

  عزیز دلم  ماه ازگرمیه وجودت درکنارمون به سرعت گذشت و درآغازه ماه ازلمس کردن دوباره باتوبودن شوردوباره ی تازگی رودرمن میدمه ، حس نهال شدن جوانه ای که ازتوست وباتوست خیلی زیباست چون حاصل عشقی ناب و بی ریاست . آرمیتای نازم دخترمهربونم همیشه باهرنگاه نافذی که بهت میکنم احساس خوبی بهم دست میده احساس داشتن یه دخترکوچولو مثل احساس داشتن هرچی لطافت وزیباییست. همیشه فکرمیکنم توتکراردوباره منی ، نه ،، تکراربهتردوباره من . . توازنگاهت بهتربودن وبهترین شدن پیداست من عاشق نگاهتم .. راستی به نظرم چشم هات شبیه پدرته . با معصومیتی ذاتی ، با مهری اکتسابی . حتی وقتی بسته اند ناطق اند ! حتی وقتی خوابی . در آغوش که می گیر...
13 بهمن 1391

اگر...

دخترنازم میخوام بدونی اعتقادمن اینه ودلم میخوادتوام همیشه به یادداشته باشی که : آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا : اگر بسیار کار کند، می‌گویند احمق است ! اگر کم کار کند، می‌گویند تنبل است! اگر بخشش کند، می‌گویند افراط می‌کند! اگر جمعگرا باشد، می‌گویند بخیل است! اگر ساکت و خاموش باشد می‌گویند لال است!!! اگر زبان‌آوری کند، می‌گویند ورّاج و پرگوست ..! اگر روزه برآرد و شب‌ها نماز بخواند می‌گویند ریاکاراست!!! و اگر نکند میگویند کافراست و بی‌دین .....!!! لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد ، و جز از خداوند نباید ازکسی ترسید. پس آنچه باش که دوست داری . . ...
13 بهمن 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ARMITA&ANITA می باشد