دخترام اولین عروسی را رفتن
دیروزیعنی(٢٧/١٢/٩١) عروسی آجی ناهید بود
بابایی کار داشت و نشد واسه جشن عقد بریم ساعت ٥ از سر کار اومد و ساعت ٦ راه افتادیم ساعت نقریبا ٩/٥ بود رسیدیم و واسه حال بندون اونجا بودیم
شما هم طبق معمول چون عادت به سروصدا نداشدید منو اذیت میکردید.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی